همگروه

بانک اطلاعات عمومی

همگروه

بانک اطلاعات عمومی

  • ۰
  • ۰

توییت طنز (2)

خدایا بابتِ آفریدنِ مادرها ممنون ولى کاش اون آپشنى که "تو جمع یه چیزى آروم تو گوششون مى گى،بلند جوابتو میدن" رو بهشون نمى دادى

 

 

 

ولی بیچاره دهه هفتادیا هم ازماشصتیا یه عمرسرکوفت خوردن حالاهم از عشقای هشتادی.

تندیس نسل سوخته رو بدید به اینا، بدبخت اینان، خاک برسر اینان

 

 

 

 

الان دانشگاه های دیگه دارن اکیپ تشکیل میدن برای دریافت نوبل علمی؛ ما همچنان درگیر اینیم که به پسرای دانشگاه اول ما سلام کنیم یا اونا

 

 

 

 

سیستم آموزشی ایران احتمالا تنها سیستمی هست که ۷-۸ سال در اون دو زبان تدریس میشه،اماهیچکی انگلیسی یاد نمی‌گیره و تقریبا همه ازعربی متنفر میشن

 

 

 

 

غمگینم مثل اون دانشجویی که یک ساعت و نیم سر کلاس معارف نشسته و آخرش استاد حضور غیاب نکرده

 

 

 

 

هیچ وقت فلسفه ی اینایی که میگن صب بهم زنگ بزن بیدارم کن نفهمیدم

مگه گوشیتون آلارم نداره؟

 

 

 

 

اون موقع‌ها اینترنت نبود، شبکه۲ هم آبرویی داشت، جای ۳۰: ۲۰ و این قبیل خزعبلات یه اخبارِ علمی، فرهنگی، هنری بود حکم ۱۰ دقیقه وبگردی رو داشت

 

 

 

 

توی ایران هر وقت محرم یا صفر یا ماه رمضان نبود، ایام فاطمیه‌س. اون وسط یه نیمه شعبان هم هست.

 

 

 

 

میخام یه کانال تلگرام بسازم بعد بنویسم اسفناج واسه سلامتی ضرر داره بفرستم واسه مامانم =))

 

 

 

 

عربستان هم مارو تنها گذاشت

ما موندیم و کره شمالی و بخش هایی از افغانستان :/

 

 

 

 

هوا یه جوری شده یکی با بافت و شال گردن و کلاه و بوت میاد بیرون،

یکی با تیشرت و دمپای لا انگشتی

هر ۲ نفر هم رضایت کامل دارن !

 

 

 

 

روی دیوار اتاق اساتید دانشگاهای آمریکا نوشتن: تا از علم خود ببخشید، به علم خویش افزوده اید.

در اتاق اساتید دانشگاه های اروپا نوشتن: مزیت باسوادان بر بیسوادان همانند زندگان بر مردگان است.

در اتاق اساتید دانشگاه الاظهر مصر نوشتن: تفاوت باسوادان بر بیسوادان همان تفاوت ماه شب چهاردهم و شب اول است.(پیامبراکرم"ص")

اون وقت در اتاق اساتید دانشگاه های ایران نوشتن: "از اساتید محترم خواهش میکنیم بعد از اتمام کلاس ماژیک خود را تحویل دانشگاه بدن"

 

 

 

 

‏اختلاف طبقاتی رو اونجایی درک کردم که رفتم مغازه تخم مرغ بخرم، یکی اومد هفتاد هزارتومن غذای گربه خرید با بقیه پولش سه تا تخم مرغ منم حساب کرد

 

 

 

 

وقتی 5سالم بود ساقه طلایی خوردم تا این سن هنوز کم آبی بدنمو نتونستم جبران کنم

 

 

 

یکی از بیماری هایی که دارم اینه که وقتی یه حرف از پسورد رو اشتباه میزنم کلا همشو پاک میکنم دوباره از اول میزنم.

 

 

 

 

‏راهنمایی که بودم یه ناظم داشتیم فک میکرد اگه یه روز منو نزنه باخته

یه بار دست به سینه نشستم سرکلاس این یهو اومد تو گفت تو منو مسخره کردی اینجوری نشستی جلوم؟ بازم گرفت زد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی